بخصوص. بویژه. خصوصاً. (ناظم الاطباء). خاصه. خاصهً. سیّما. لاسیّما. لاترما: در خطۀ ممالک توران علی الخصوص در بسیط این دولت از خیرات و ادخار حسنات و آثار عدل و اظهار فصل... (سندبادنامه ص 18). علی الخصوص که دیباچۀ همایونش بنام سعد ابوبکر سعد بن زنگی است. سعدی (گلستان). مکن که حیف بود دوست از خود آزردن علی الخصوص مر آن دوست را که ثانی نیست. سعدی. ، در ناظم الاطباء به معنای بطور دقت و بروجه عموم، نیز آمده است
بخصوص. بویژه. خصوصاً. (ناظم الاطباء). خاصه. خاصهً. سیّما. لاسیّما. لاترما: در خطۀ ممالک توران علی الخصوص در بسیط این دولت از خیرات و ادخار حسنات و آثار عدل و اظهار فصل... (سندبادنامه ص 18). علی الخصوص که دیباچۀ همایونش بنام سعد ابوبکر سعد بن زنگی است. سعدی (گلستان). مکن که حیف بود دوست از خود آزردن علی الخصوص مر آن دوست را که ثانی نیست. سعدی. ، در ناظم الاطباء به معنای بطور دقت و بروجه عموم، نیز آمده است